سلف سرويس
«امت فاكس»، نويسنده و فيلسوف معاصر، هنگامي كه براي نخستين بار به آمريكا رفته بود براي صرف غذا به رستوراني رفت. او كه تا آن زمان، هرگز به چنين رستوراني نرفته بود در گوشه اي به انتظار نشست با اين نيت كه از او پذيرايي شود. اما هر چه لحظات بيشتري سپري مي شد ناشكيبايي او از اينكه مي ديد پيشخدمت ها كوچكترين توجهي به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اينكه مشاهده مي كرد كساني پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقاب هاي پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست می آورد
روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد.
او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت!
در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می آورد تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.
با این حال وقتی دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود دستپاچه شد
به جای غذا یک لیوان آب خواست....
دو خلبان نابینا که هر دو عینکهای تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت میکرد.
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.......
1) خوش بین باشید:ﺑـﻪ زﻧـﺪگیﺑﺎ دﻳـﺪی ﻣﺜـﺒـﺖ ﻧﮕـﺎه ﻛـﻨـﻴﺪ ﺗـﺎ ﺧـﻮد را ﺑـﻪ دﻟﻴﻞ اﺣﺴـﺎس اﻧـﺮژی و ﺧﻮﺷـﺤﺎﻟی ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺎدی ﻛـﻪ ﻧﺼﻴﺒﺘﺎن ﺧﻮاﻫـﺪﺷﺪﻣﺘﻌﺠﺐ ﺳﺎزﻳﺪ . ﺑـﻪ ﻳﺎد داﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻴﺪﻛﻪ اﻓﺮاد ﺷﺎد وﻣﺜﺒﺖﺑﻴﺸﺘﺮمی ﺗﻮاﻧﻨﺪ دﻳﮕﺮان را ﻣﺠﺬوب ﺧﻮدﻛﻨﻨﺪ
2)دید وسیعی داشته باشید:اﺟﺎزه ﻧﺪﻫﻴﺪﻣﺴﺎﺋﻞﻛﻮﭼﻚ ﺷﻤﺎ را آﺷﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻳـﺪ . ﺑــﺮاي رﺳﻴــﺪن ﺑــﻪ ﻫــﺪف ﺧــﻮد ﭘــﺎﻳﺪار و ﻣـﻘﺎوم باﺷﻴﺪ، ﺧـﻮاه آن ﻫـﺪف رﻳﺎﺳﺖ، ﭘﺮداﺧﺖ رﻫﻦ وﻳﺎ ﻳـﻚ ازدواج ﻃـﻮﻻﻧﻲ ﻣـﺪت ﺑﺎﺷـﺪ. در اﻳـﻦ راه ﺑـﺎ ﻣﻮاﻧـعی ﻣﻮاﺟﻪ ﺧﻮاﻫﻴـﺪ ﺷـﺪ ﺑـﻪ ﺳـﺮاﻧﺠﺎم و ﭘــﺎداش ﺗﻼﺷــﺘﺎن ﻓﻜـﺮ ﻛــﺮده و از ﻧﺎﺧﺮﺳﻨﺪیﺑﺨﺎﻃﺮﻣﺴﺎﺋﻞﻛﻢ وبی اﻫﻤﻴﺖ دوری نمائید
3)سپاس گزار باشید:از دﻳﮕﺮان ﻗﺪردانیﻛﻨﻴﺪ . از ﻫﻤﻜﺎر ﺧﻮدﺑﺨﺎﻃﺮﻛﻤﻜﺶﺑﻪﺷﻤﺎﺗﺸﻜﺮ ﻛﺮده............
کارول کینسی گومان، نویسنده کتاب ها و مقالاتی در مورد موفقیت حرفه ای، رهبری و زبان بدن، بعد از صحبت با بیش از دویست کارشناس و استاد دانشگاه و مقامات دولتی و ... به چند نکته مهم در مورد زبان بدن و اهمیت آنها در موفقیت کاری و حرفه ای پی برد.
او این نکات را به شکل راهنمایی هایی ساده و مفید برای موفقیت در سال 2014 خلاصه کرده است که در ادامه مطلب می خوانید:
پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟ سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و ...
نیکوس کازانتزاکیس نقل می کند که در دوران کودکی ، یک پیله کرم ابریشم را بر روی درختی می یابد، درست هنگامی که پروانه خود را برای خروج از پیله آماده می سازد . اندکی منتظر می ماند ، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد این فرآیند را شتاب بخشد . با حرارت دهان خود ...
اغلب اوقات کارفرمایان در ارتباطات خود با کارمندانشان دقت نمیکنند، آنها باید توجه داشته باشند که دقیقا همان چیزی را از کارمندانشان دریافت میکنند که به ایشان میدهند.
وقتی کارمندان شما میدانند که شما به آرای ایشان و به زندگیهایشان توجه دارید، آنگاه احساس ارزشمندی بیشتری میکنند. آنها به نوبه خود، این توجه شما را به فرم یک کارمند اختصاصی جبران میکنند و به شما احترام میگذارند. یک صاحب کسب و کار چه چیزی بیشتر از این میخواهد؟ اکنون، مساله تنها بر سر اطمینان حاصل کردن از این امر است که شما مشخصه توجه و تمرکز مورد نیاز برای هدایت کارمندان را کسب کردهاید.
در ادامه مطالب پنج مشخصه بزرگترین مدیران کسب و کار امروز را ذکر میکنیم.
برای ماهیگیری باید کرم به قلاب زد
همه ما غذاها، میوهها و تنقلات مختلفی دوست داریم. شکلات، توت فرنگی، پسته، چیپس و... ولی تقریبا هیچ کس به خوردن کرم علاقهای ندارد. با این وجود هیچ انسان عاقلی هنگام ماهیگیری شکلات یا توتفرنگی به قلاب خود نمیزند.
کرم شاید مناسبترین طعمه برای ماهیگیری باشد. نکته اینجا است که ما برای ماهیگیری باید از طعمهای استفاده کنیم که مطلوب ماهیها است نه چیزی که خودمان دوست داریم. همه ما این اصل را میدانیم و اگر ماهیگیری کنیم آن را رعایت میکنیم، ولی در زندگی روزمره چطور؟...
هفت اصل بیل گیتس
زماني كزروس به كوروش بزرگ گفت: «چرا از غنيمت هاي جنگي چيزي را براي خود بر نمي داري و همه را به سربازانت مي بخشي؟»
كوروش گفت: «اگر غنيمت هاي جنگي را نمي بخشيديم الان دارايي من چقدر بود؟» گزروس عددي را با معيار آن زمان گفت.
كوروش يكي از سربازانش را صدا زد و گفت:..........
استیو جابز کسی است که هنر و شخصیتش به تعریف نسل جدیدی از تکنولوژی و دگرگونی جهان کمک کرده است .این شخص صاحب شرکت افسانه ای که همه ما می شناسیم هست ،شرکت اپل. و این شرکت کامپیوترهای شخصی ، سخت افزار و نرم افزارهای خودش را خود به تنهایی تولید می کند . این مرد با انرژی نا محدود و شخصیت کاریزماتیک و گیرای خود یک مدیر جذاب و منحصر به فرد به شمار می آید .حتی هنگامی که سعی می کند خیلی معمولی و عادی صحبت کند ،سخنانش بسیار زیرکانه است ، و در سخنوری استعداد خاصی دارد . اغراق نیست که بگوییم استیو جابز برترین مدیر آی تی سال های اخیر بوده است .حتی لباس پوشیدن او ...
هنری فورد، اين صنعتگر مشهور آمريكايي بيش از هر فرد ديگري براي ارائه روشهاي توليد انبوه صنعت نوين نقش داشته است. با به كارگيري چنين روشهايي استاندارد زندگي را ابتدا در ميان مردم كشور خود و درنهايت در تمام كشورهاي جهان به طور وسيع افزايش داد.
فورد كه در «ديربورن» ميشيگان متولد شده بود هيچگاه به دبيرستان نرفت. او پس از خاتمه تحصيلات.........
ساختمان كتابخانه انگلستان قديمي بود و تعمير آن نيز فايده اي نداشت. قرار بر اين شد كتابخانه جديدي ساخته شود. اما وقتي ساخت بنا به پايان رسيد، كارمندان كتابخانه براي انتقال ميليون ها جلد كتاب دچار مشكلات ديگر شدند.
يك شركت انتقال اثاثيه از دفتر كتابخانه خواست كه براي اين كار.........
*مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کرد*با خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد*
*رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود*
*بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد*
*اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود*
*او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت*
تست هوش ۱ میلیون دلاری
شخصی در یک تست هوش در دانشگاه که جایزه یک میلیون دلاری براش تعیین شده بود شرکت کرد ، سوالات این مسابقه به شرح زیر میباشد
لطفا برای دیدن سوالات به ادامه مطالب تشریف ببرید
در يک دزدیِ بانک در، گانک ژو چين ، دزد فرياد کشيد:
همه شما که در بانک هستید ، حرکتی احمقانه نکنيد، زیرا پول مال دولت است ولی زندگی به شما تعلق دارد همه در بانک به آرامی روی زمين دراز کشيدند.
اين «شيوه تغيير تفکر» نام دارد، تغيير شيوه معمولی فکر کردن...............
ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان میدادند یکی طلا و دیگری نقره .
اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد !!!!!!
پسر کوچکی وارد مغازهای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمههای تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش میداد.
روزي دو نفر در جنگل قدم مي زدند.ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد..
يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتي بيرون آورد و پوشيد.
ديگري گفت بي جهت آماده نشو هيچ انساني نمي تواند از شير سريعتر بدود.
مرد اول به دومي گفت : قرار نيست از شير سريعتر بدوم. كافيست از تو سريعتر بدوم...
و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت !
در ذیل برخی از مهمترین نکات مدیریتی کتاب "نهج البلاغه" آورده شده است؛ شاید مطالعه این موارد برای سروران گرامی نیز مفید باشد. در برخی از موارد،مصادیقی از علوم و یافته های نسبتا نوین را که با نکته ای همخوانی داشته آمده است؛ بسیاری از نکات شاید برایمان ساده و پیش پا افتاده باشد ولی همچنان از آنها غافلیم! فراموش نکنیم که این سخنان چندین قرن پیش بیان شده است!
--دو قطره آب اگر در کنار هم قرار بگیرند چه میکنند ؟
--اگر چند سنگ به هم نزدیک شوند چه میشود ؟
برای بدست آوردن جواب سوالای بالا لینک زیر را دانلود کنید
تا متوجه بشید اگر مثل سنگ باشید تو کاراتون موفقترین یا
اگر مثل آب باشین . لطفا نظراتتون رو برام بزارید تاببینیم که
کدومشون شما رو بیشتر جذب کرده مثل سنگ یا مثل آب
بودن
لینک دانلود danlowd
چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یك مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سر و كله یك اتومبیل جدید كروكی از میان گرد و غبار جاده های خاكی پیدا میشود. راننده ی آن اتومبیل كه یك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهای Gucci ، عینك Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم كه دقیقا چند راس گوسفند داری، یكی از آنها را به من خواهی داد؟
برای خواندن زندگی نامه بسیار جالب پدر بازاریابی جهان به ادامه مطلب بروید .
ـ براي پيشرفت در کار روي هيچ کس به جز خودتان حساب نکنيد.
- به جهت پيشرفت استفاده از کارهاي ناشايست و زشتي مانند تملق, چاپلوسي, خودشيريني و امثال اين ها شايد در يک مقطع کوتاه جوابگو باشد, اما در دراز مدت نمي تواند کارساز باشد زيرا افرادي که از اين قبيل کارها استفاده مي کنند بعد از هر گونه تغييري باز به سر جاي اول خود برگشته و مي بايستي از ابتدا شروع کنند و به مرور زمان بي هويتي شخصيتي نيز شامل حالشان مي شود.
اولین فعالیتهای مهندسی صنایع مربوط به اقتصاددانهای کاربردی و صنعتگرها است که در حدود سالهای 1800 در انگلستان شکل گرفت.
آدام اسمیت(Adam Smith) اقتصاددان معروف اسکاتلندی، در سال 1776 در کتاب ثروت ملل ایده تقسیم کار را برای بهبود بهرهوری مطرح کرد. پیادهسازی این ایده روی فعالیت سوزن سازی در یک کارگاه نشان داد که با تقسیم فعالیت به چهار عملیات جداگانه، خروجی 5 برابر افزایش یافت.....
اهميت مهندسي صنايع
مرور توانمندي ها و خدمات مهندسي صنايع نقش و اهميت مهندسي صنايع را به وضوح بيان ميكند. امروزه حيات اقتصادي سازمانها و موسسات توليدي و خدمات در بازار رقابتي شديد جهاني به استفاده بهينه از منابع در دسترس وابسته است. عموماً منابع در دسترس شامل مواد، منابع انساني، ماشين آلات (شامل تجهيزات، لوازم جانبي، امكانات مورد نياز شامل فضا و انرژي و ...)، منابع اطلاعاتي و منابع مالي طبقه بندي ميشوند. ايجاد و نگهداري منابع ياد شده هزينه هايي را براي سازمان به دنبال دارد........
مهندسي، شامل كاربرد روشهاي تجزيه و تحليل اصول فيزيكي براي تبديل موادخام و ساير منابع به فرمي كه رضايت و احتياجات آدمي را تامين كند، ميباشد.
با پيشرفت علم و تكنولوژي و تعامل اين دو با هم، تخصص ها و گرايش هاي مختلف مهندسي بوجود آمده اند. در اين ارتباط مهندسي صنايع رشته نسبتاً جديد است كه ضمن برخورداري از مفهوم كلي مهندسي، حوزه هاي كاري فراتري را در مقايسه با ساير رشته ها مورد توجه قرار ميدهد. نوشتار حاضر سعي دارد مطالبي را جهت آشنايي با مهندسي صنايع ارائه نمايد.....
ميگويند در کشور ژاپن مرد ميليونري زندگي ميکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و براي مداواي چشم دردش انواع قرصها آمپولها را بخود تزريق کرده بود اما نتيجه چنداني نگرفته بود.....
يك كارشناس مديريت زمان كه در حال صحبت براي عده اي از دانشجويان رشته بازرگاني بود، براي تفهيم موضوع، مثالي به كار برد كه دانشجويان هيچ وقت آن را فراموش نخواهند كرد.
او همانطور كه روبروي اين گروه از دانشجويان ممتاز نشسته بود گفت: "بسيار خوب، ديگر وقت امتحان است!"
سپس يك كوزه سنگي دهان گشاد را از زير زمين بيرون آورد و آن را روي ميز گذاشت.
یک برنامه نویس و یک مهندس در یک مسافت طولانی هوایی در کنار یک دیگر در هواپیما نشسته بودند.
برنامه نویسه میگه مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کنه محترمانه عذر خواهی میکنه و رویشو بر میگردونه تا بخوابه.
برنامه نوسه دوباره میگه بازی سرگرم کننده ای است من از شما یک سوال می کنم اگر نتوانستید 5دلار به من بدهید بعد شما از من سوال کنید اگر نتوانستم 5دلار به شما میدهم.
مهندس دوباره معذرت خواست وچشماشو بست که بخوابه.
برنامه نویسه پیشنهاد دیگری داد گفت اگر شما جواب سوال منو بلد نبودید 5 دلار بدهید اگر من جواب سوال شما رو بلد نبودم 200 دلار به شما میدهم .
این پیشنهاد خواب رو از سر مهندس پراند و رضایت داد که بازی کند.
برنامه نویس نخست سوال کرد .فاصله زمین تا ماه چقدر است؟؟ مهندس بدون اینکه حرفی بزند بلا فاصله 5 دلار رو به برنامه نویس داد حالا مهندس سوال کرد .
اون چیه وقتی از تپه بالا میره 3 پا داره وقتی پایین میاد 4 پا؟؟ برنامه نویس نگاه متعجبانه ای انداخت ولی هرچی فکر کرد به نتیجه نرسید بعد تمام اطلاعات کامپیوترشو جستجو جو کرد ولی چیز به درد بخوری پیدا نکرد بعد با مودم بیسیم به اینترنت وصل شد و همه سایت ها رو زیر رو کرد به چند تا از دوستا شم ایمیل داد با چندتا شون هم چت کرد ولی باز هیچی به دست نیاورد بعد از 3 ساعت مهندس رو بیدار کرد و 200دلار رو بهش داد مهندس مودبانه پول رو گرفت و رویش رو برگرداند تا بخوابد.
برنامه نویس او را تکان داد گفت خوب جواب سوالت چه بود؟؟ مهندس بدون اینکه کلمه ای بر زبان بیاورد 5 دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خــــــوابید!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی : حسن کل کل با مهندس جماعت خطرناکه !!!(مهندس هم جواب رو بلد نبود و در جواب سوال برنامه نویس باز 5 دلار داد بهش)
ژاپني ها:
اگر يك نفر مي تواند كاري را انجام دهد، تو هم مي تواني آن را انجام دهي.
اگر هيچ كس نمي تواند كاري را انجام دهد، تو بايد آن را انجام دهي.
ايراني ها:
اگر كسي مي تواند كاري را انجام دهد، اجازه بده آن را انجام دهد.
اگر كسي نمي تواند كاري را انجام دهد، چرا ما وقتمان را براي آن تلف كنيم؟!
مشتری: چرا این طوطی اینقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد.
مشتری: قیمت طوطی وسطی چقدر است؟
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد. و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: ۴۰۰۰ دلار.
مشتری: این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.
و من الله توفیق